خط ویژه| روزنامه اعتماد: تجمع برلین را مسخره نکنید/ درسنامه «آشوب خیابانی» در کانال تاجزاده
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۶۱۶۷۶
گروه ویژه فارس: خط ویژه، رصدی است روزانه از لابهلای روزنامههای داخلی و عملیات رسانهای پایگاههای خبری رسانههای ضدانقلاب، در این رصد برآنیم که بتوانیم خطوط مشترک میان بعضی از رسانههای داخلی و ضدانقلاب را بررسی و تحلیل کنیم.
*******
روزنامه اعتماد: تجمع برلین را مسخره نکنید
تجمع اخیر عناصر ضدانقلاب در برلین، رسوایی بزرگی برای این طیف رقم زد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نکته بسیار مهم دیگر، تعدد پرچمهای تجزیهطلبان در این تجمع است. مستندات حاکی از آن است که عناصر ضدانقلاب با بیش از ۱۶ پرچم متفاوت در این تجمع حضور داشتند؛ از گروهک تروریستی کومله و گروهک جنایتکار پژاک تا گروهکهای تروریستی پان ترک و گروهکهای جنایتکار تجزیهطلب بلوچ.
این طیف نشان داد که ایران را تکهتکه میخواهد و هدف اصلیاش تبدیل ایرانِ یکپارچه به «ایرانستان» است. همان آرزویی که دشمن پس از پیروزی انقلاب اسلامی هیچگاه نتوانست آن را محقق کرده و بسیاری از دشمنان ملت ایران، این آرزو را با خود به گور بردند و سرانجام بقیه دشمنان نیز همین است.
و اما این رسوایی بزرگ، تقریباً در تمامی رسانههای بهظاهر اصلاحطلب سانسور شد. نهتنها سانسور که حتی برخی رسانههای بهظاهر اصلاحطلب، از آن دفاع کرده و منتقدان را نیز مورد شماتت قراردادند که چرا تجمع برلین- بخوانید سیرک برلین- را مسخره میکنید!
در همین رابطه روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «تظاهرات برلین مهم بود یا نبود؟» نوشت: «تجمع برلین و پیش از آن راهپیمایی تورنتو در فضای رسانهای بازتاب بسیار زیادی داشت. جریان اپوزیسیون از آن نماد پیروزی بزرگ ساخت و تصاویر آن را در سطح گسترده منتشر کرد. بهانه تظاهرات، دفاع از حقوق زنان ایرانی، درگذشت مهسا امینی و حمایت از ناآرامیهای اخیر در برخی شهرهای ایران بود. در طرف مقابل، رسانههای کشورمان و بهخصوص حامیان دولت تلاش کردند این دو تجمع و بهخصوص برلین را خفیف جلوه دهند.»
در ادامه این مطلب آمده است: «کوچکشماری و مسخره کردن تظاهرات کنندگان برلین و تورنتو بیشتر مصرف داخلی ـ آن هم برای بخشهای خاص جامعه ـ دارد. باید بپذیریم ضربهای که در یک ماه اخیر بهصورت مشتهای سنگینی به طرف ما حواله شد، در فرآیند سریع جبران نشد. یک بوکسور حرفهای در چنین اوضاع و احوالی که ضربهپذیر است بدون فوت وقت به دنبال بازیابی مجدد قوه جسمی و بازسازی توان روحی خود برمیآید.»
درسنامه «آشوب خیابانی» در کانال تاجزاده
در آشوبهای هفتههای گذشته، دشمن بهصورت ویژه و بسیار پررنگتر از گذشته بر دو طیف دانشجویان و دانش آموزان متمرکزشده است. هدف اصلی این است که بهواسطه ایجاد آشوب در دانشگاهها و مدارس، هم روند آموزش مختل شده، هم به پروژه آشوب تنفس مصنوعی داده و برای آن زمان خریداری شود و هم ساختار حاکمیت در مواجهه با این دو طیف مورد فشار قرارگرفته و برهم زنندگان نظم در دانشگاه و مدارس در مصونیت قرار گیرند.
در این میان برخی رسانهها در داخل، با بازی در پازل دشمن در پی تنفس مصنوعی به آشوب خیابانی هستند.
در همین رابطه کانال تلگرامی «فردای بهتر-مصطفی تاجزاده» در مطلبی با عنوان «حقانیت و مشروعیت اخلاقی نیرومند جنبش زن، زندگی، آزادی؛ مصاحبه ایران فردا با علیرضا رجایی» نوشت: «این اعتراضات بخشی مهم و تعیینکننده از زنجیره جنبشهای اجتماعی ایران است که از سال ۸۸ یا درستتر بگوییم از سال ۷۶ با جنبش اصلاحی آغاز شد. بوروکراتیزه شدن جنبش اصلاحات و محدود ماندن به صندوق اضمحلال یافتهٔ انتخابات رفتهرفته مسیر خیابان را بهسوی جنبشهای ایران گشود؛ گشایشی که اولین بار با جنبش دانشجویی در ۱۸ تیر ۷۸ بروز پیدا کرد و در سال ۸۸ و در جریان جنبش سبز اعتلا یافت.»
در ادامه این مطلب آمده است: «جامعهشناس آمریکاییِ ترکتبار و ستون نویس روزنامه نیویورکتایمز خانم"زینب توفیکچی" مطالعه مفصّلی در زمینه اینگونه جنبشها انجام داده است. او در کتاب خود با نام"توییتر و گاز اشکآور؛ قدرت و شکنندگی مقاومت شبکهای" معتقد است جنبشهای شبکهایِ نوین بدون اینکه به سازمان و تشکیلات ویژهای متّکی باشند بهسرعت امکان گسترش دارند و اعتراضها و راهپیماییها را در خیابان شکل میدهند. بااینحال، همین سرعت عمل، نقطهٔ ضعفشان هم هست زیرا از نهادها و کادرهایی که بتوانند حیات آینده جنبش را تضمین کنند، محروم هستند.»
این شبه رسانه اصلاحطلب در ادامه نوشت: «تأثیرگذاری این جنبشها در یک مدار و فرآیند تدریجی است که در نتیجهٔ آن ذهنیت افراد متحوّل میشود و ترس آنها کاهش مییابد. درمجموع جنبشهایی ازایندست تمایل دارند که در مقایسه با جنبشهای گذشته، غیررسمی فعالیت کنند و رهبری سازماندهیشده نیز نداشته باشند.
این جنبش در ذیل جنبش جوانان تعریف میشود که محتوائاً گسست کاملی از همه ارزشهایی است که از دل انقلاب ۵۷ پدید آمد و خواهان نفی مطلق وضع موجود است...همچنین پایگاه دانشگاهی در این جنبش بسیار نیرومند است که بسیار زود گروههای دانشآموزی نیز به آن افزوده شدند.»
لازم به ذکر است که «علیرضا رجایی» یکی از فعالین بهظاهر ملی مذهبی است که در سالهای گذشته به جرائم مختلفی به زندان محکوم شد. یادداشتهای وی همواره با استقبال ویژه رسانههای معاند ازجمله بیبیسی فارسی و اینترنشنال سعودی مواجه میشود.
پایان پیام/.
منبع: فارس
کلیدواژه: خط ویژه تاجزاده تجمع برلین روزنامه اعتماد تجمع برلین رسانه ها جنبش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۶۱۶۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نامه سرگشاده قوچانی به سازمان تامین اجتماعی
آفتابنیوز :
محمد قوچانی مدیر مسئول و سردبیر مجله آگاهینو نوشت:
این یک نامه سرگشاده است خطاب به سازمان تامین اجتماعی.
دو مجله آگاهی نو و کتاب نامه با تولید محتوایی بیش از دوهزار صفحه در سال چهارنفر تحریریه ثابت دارد الباقی حق التحریر میگیرند. فهرست بیمه ما کوچک است: سردبیر و دبیر تحریریه، یک دبیرگروه و یکی از مشاورین مجله که برای آنها بیمه رد میشود. ما به دلیل سازمان کوچکمان حتی منشی تحریریه یا مدیر مالی و اداری مستقر نداریم، چون بودجه اش را نداریم و تا حالا خودمان همزمان منشی و مدیر هم بوده ایم. درباره این چهارنفر هم بخشی از حق بیمه را ما پرداخت میکنیم و بخشی را وزارت فرهنگ که طبق یک قانون مشخص و عام به نشریات تا یک سطحی تخفیف میدهند.
سازمان تامین اجتماعی با اعزام بازرس به صورت مکرر ما را کنترل میکند که مبادا این فهرست بیمه صوری و جعلی باشد! و، چون حرفه روزنامه نگاری را با مشاغل دیگر اداری و تجاری قیاس میکند معتقد است ما باید از هشت صبح تا چهار بعد از ظهر در دفتر حاضر باشیم؛ بنابراین با بازرسی غافلگیرانه وقتی ما در حال مصاحبه یا تهیه مقاله بیرون مجله هستیم به دفتر مراجعه و با عدم رویت ما، کارگاه آگاهی نو را تعطیل اعلام میکند و تخفیف ارشاد را لغو میکند.
مثلا ما امروز در حال گفتگو با دکتر ظریف بودیم که سرزده تشریف آوردند و هرچه همکار ما توضیح داده و مجله و نوشتههای ما را نشان داده بازرس محترم زیر بار نرفته و کارگاه را تعطیل گزارش کرده است.
سوال من این است پس این همه محتوا چگونه تولید میشود؟ چرا کسی حرفه ما را به رسمیت نمیشناسد؟ چرا فکر نمیکنند من هر روز نمیتوانم کتابهایم را به دفتر ببرم و مقاله بنویسم؟ نمیتوانم همه سیاسیون و روشنفکرانی که با آنان گفتگو میکنیم را به دفترمان دعوت کنم؟ نمیتوانم با روزنامه نگاران برخورد اداری کنم!
ما مطبوعات مستقل (خصوصی و غیر دولتی) بنگاههای ضعیفی هستیم. حتی چند میلیون تومان هم در کار ما اثر دارد. اگر ما بیکاره بودیم که دفتر مجله اجاره نمیکردیم. چرا در شبهای صفحه بندی که تا صبح کار میکنیم بازرس نمیفرستید؟
اصلا چرا مجله را ورق نمیزنید که کارنامه ما را ببینید. قطع یک تخفیف ناچیز قانونی به مطبوعات کدام مشکل دولت یا بیمه را حل میکند؟ کار ما مخفیانه نیست. مجله منتشر میشود و میزان کار هر فرد در آن روشن است. ما مغازه نداریم که هر روز صبح کرکره لش را بالا ببریم. روزنامه نگاری را به رسمیت بشناسید ...
رونوشت:
۱. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
۲. وزارت کار
۳. سازمان تامین اجتماعی شعبه خیابان ملک
۴. انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران